خاطرات شهدا
راز حضور آن کبوتر
نیمههای تابستان بود، تابستان ۷۳، بچّهها در گرمایی طاقتسوز، عاشقانه به دنبال بقایای پیکر شهدا بودند. از صبح علی الطلوع…
خاطرات شهدا
به آرزویم نرسیدم
پای صحبتهای مادر شهید حسین یحیایی حسین(جمشید) یحیایی، مسئول عقیدتی لشکر ۱۷ علیبن ابی طالب (ع) و از طلبههای دوران…
خاطرات شهدا
راهکاری برای نجات از ملخ ها
در جبهه غرب روی تپه ای مستقر بودیم. ملخ ها زاد و ولد داشتند و همه را به ستوه آورده…
خاطرات شهدا
اخوی شفاعت یادت نره
مثلا آموزش آبی خاکی می دیدیم. یکبار آمدیم بلایی را که دیگران سر ما آورده بودند سر بچه ها بیاوریم…
خاطرات شهدا
هر چه احسان دارید به وادی رحمت بیاورید
سه روز مانده به چهلم علی. وصیّتنامهاش به دستم رسید. وصیّتنامه را باز کردم علی نوشته بود: پدر! سلام بر…