خاطرات شهدا

امداد الهی

عملیات لو رفت و معبرهایی که برای عملیات باز شده بود ، توسط نیروهای عراقی شناسایی شد. وقتی عراقی‌ها فهمیدند که رزمندگان قصد انجام عملیات را دارند، تلاش کردند که به رزمندگان بفهمانند که ما از انجام عملیات با خبر هستیم تا از این طریق آن‌ها را از انجام آن منصرف کنند. با این‌که بچه‌ها فهمیده بودند که عملیات لو رفته است ولی این امر هیچ خللی در روحیه و اراده بچه‌ها ایجاد نکرد. آن‌ها تصمیم گرفتند به هر شیوه ممکن منطقه را از وجود نیروهای عراقی پاک کنند. برای همین ، همه نیروها خود را برای انجام یک عملیات گسترده آماده کردند و برای آن آرام و قرار نداشتند. برای شرکت در عملیات لحظه‌شماری می‌کردند . قبل از عملیات هوا ابری شد و باران شدیدی شروع به باریدن گرفت. باران نیروهای عراقی را کلافه کرده بود. آن‌ها به گمان این‌که رزمندگان در این شرایط جوی توانایی انجام عملیات را ندارند، فرمان آماده باش را لغو کردند و به سنگرهای خود برگشتند و مشغول استراحت شدند. بالاخره دستور حرکت صادر شد و بچه‌ها هم از این فرصت استفاده کردند و به طرف دشمن به راه افتادند و خودشان را به محل استقرار دشمن رساندند. بارش باران موجب شد که دشمن متوجه سر و صدای ناشی از جابجایی بچه‌ها نشود. وقتی بچه‌ها به نقطه مورد نظر رسیدند. بعد از مدتی ابرها کنار رفت و آسمان صاف شد. با بیرون آمدن ماه از پشت ابر، زمین مثل روز روشن شد و شرایط برای یک حمله جانانه آماده گشت. پس از هماهنگی‌های لازم دستور حمله صادر شد و بچه‌ها به طرف سنگرهای دشمن حرکت کردند. با نزدیک شدن به سنگر دشمن رزمندگان شروع کردند به الله‌اکبر گفتن و تیراندازی کردن. فریاد الله‌اکبر بچه‌ها ، چنان ترسی در دل نیروهای عراقی در حال‌استراحت ایجاد کرده بود که آن‌ها دست و پایشان را گم کرده بودند. حتی نتوانستند مقاومتی در برابر رزمندگان انجام دهند. تا آن‌ها بیایند بجنبند در عرض ۱۰ دقیقه خط دشمن شکسته شد و تعدادی زیادی از نیروهایش نابود شدند و تلفات سنگینی به آن‌ها وارد شد.

احمد احمدی

منبع:نشریه سبز و سرخ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا