جذبه ایمان
در تابستان ۱۳۵۸ اوایل پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ، من و همسرم به قصد تبلیغ عازم شهر کرمانشاه شدیم و قرار شد در چند محل برنامه تبلیغی و آموزشی قرآن کریم داشته باشیم که یکی از این محلها پایگاه هوانیروز بود .
به همت شهید کشوری و دیگر برادران مذهبی برنامه ای در پایگاه تشکیل شد که شرکت کنندگان در جلسات را خواهران و خانواده های کارکنان هوانیروز تشکیل می دادند . به جهت دوری پایگاه از شهر کرمانشاه به تنهایی نمی توانستم این مسیر را طی کنم و به همین جهت شهید کشوری خود مسئولیت ایاب و ذهاب را برعهده گرفتند . مسیر منزل ما تا هوانیروز تقریباً طولانی بود و ایشان از این فرصت استفاده نموده و راجع به مطالب مختلف صحبت می کردند ، و هنوز حرکات دستش را فراموش نکرده ام که با شور و اشتیاق فراوان تکان داده و می گفت : خواهر ! همه برای حفظ و نشر اسلام تلاش کنیم و شما نیز نهایت تلاش خود را به کار برید و مردم را با اسلام آشنا کنید ، ما آزادی و پیروزیمان را مدیون دین عزیز اسلام و رهبری امام هستیم . همه باید سعی کنیم تا آثار سوء دوران ستم شاهی را از بین ببریم
نقل از خواهر کشانی از حوزه علمیه