ماه: آگوست 2018
-
خاطرات شهدا
گلولهی عصر هشتمین روز
نیمه شب است که به یک خاکریز میرسیم. بچههای گردان حمزه سنگرها را خالی میکنند، کولهبارشان را برمیدارند و به…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات شهدا
۴ خاطره از تفحص شهدا
در یگان ما عده اى هستند که کارشناس آب و مسائل کشاورزى اند. یک روز رفتم پهلویشان و گفتم: «اگر…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات شهدا
روایت سرآشپز لشکر از شب عملیات
شب اول عملیات، جنگی تمام قد آغاز شد. هنوز صبح نشده عراق پل را زد، آتش دشمن هم شروع شد.…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات شهدا
وصیت هایی که پای نخل ها نوشتند
کنار نهری که به نهر علی بن ابیطالب(ع) مشهور شده بود، مسجدی قرار داشت که واحد اطلاعات در آن جا…
بیشتر بخوانید » -
خاطرات شهدا
آن شب که فرمانده عصبانی شد
خنده و سر و صدای بچهها تمام فضای نمازخانه را پر کرده بود. نادری به عابدینی اشاره کرد که برود…
بیشتر بخوانید »