خاطرات شهدا
فرصت روضه گوش کردن
اول خودش آمد و گفت:حسین خیلی دلم گرفته می خوام برام روضه بخونی .شاید دیگه فرصت روضه گوش کردن نداشته باشیم.
گفتم: تقی برو شب عملیات خیلی کار دارم.
رفت و باز برگشت . این با شهید یعقوبی رو آورده بود برا واسطه. اصرار که فقط چند دقیقه.
سه تایی رفتیم پشت سنگر . گفتم: چه روضه ای بخونم؟
تقی گفت: دلم هوای حضرت عباس(علیه السلام) را کرده.
و من هم شروع کردم به روضه خوندن.
ای اهل حرم میر علمدار نیامد. علمدار نیامد
سقای حرم سید و سالار نیامد. علمدار نیامد
کلی وقت داشتند با همین دوتا بیت گریه می کردند . رهاشون کردم به حال خودشون و رفتم.
عملیات شروع شد. با رمز «یا ابوالفضل العباس» یاد حرف تقی افتادم که گفته بود :دلم هوای حضرت عباس(علیه السلام) را کرده.
بیسیم زدم وضعیتش رو بپرسم گفتند:«چند لحظه قبل شهید شد!»
شهید تقی رفیعی مقدم به روایت حاج حسین کاجی