خاطرات شهدا

یک اتفاق ویژه قبل از عملیات کربلای ۵

جعفر طهماسبی از پیشکسوتان تخریب‌چی دوران دفاع مقدس در رابطه با در جلسه طرح مانور عملیات «کربلای۵» و اعتراض یکی از فرماندهان به سردار علی فضلی روایت می‌کند: در جلسه‌ای که فقط فرماندهان گردان‌ها حضور داشتند در مورد کیفت مواضع و موانع دشمن در «دژ شلمچه» بحث شد و سردار علی فضلی فرمانده وقت لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع)  به جزئیات دقیق استحکامات و موانع دشمن در آبگرفتگی و دژ شلمچه اشاره می‌کرد و همه فرماندهان با اشتیاق گوش می‌کردند.

تا اینکه شهید سید محمد زینال‌الحسینی فرمانده گردان تخریب صحبت‌های آقای فضلی را قطع کرد و با عصبانیت گفت: «اینها همه کذب محض است. مگر می‌شود در این دژ نفوذ کرد یا اینکه نیرو از این موانع عبور داد؛ چه کسی از موانع رد شده ؟» این کلام شهید زینال‌الحسینی با توجه به شناختی که فرماندهان از سوابق و دلاوری و نترسی ایشان داشتند فضای جلسه را به هم ریخت. سید می‌گفت: «وظیفه بچه‌های تخریب است که از موانع عبور کنند و اطلاعات موانع دشمن را گزارش کنند، در حالی که من می‌دانم کسی یک چنین جسارتی ندارد که از این همه موانع بگذرد!»

کار به اینجا که کشید یک لحظه همه ساکت شدند و شهید حاج غلام کیانپور با صدای بلند به طوری‌که همه متوجه شوند گفت: «بنده خودم از موانع و مواضع دشمن عبور کردم و پشت دژ را شناسایی کردم و  بچه‌های تخریب باید آمادگی لازم برای عبور از موانع رو داشته باشند.» نظرها همه به سمت حاج غلام برگشت. حاج غلام اصلاً  در عمرش نگفته بود: «من رفتم»، می‌گفت: «بچه‌ها رفتند».

اینجا حاج غلام برای اینکه همه فرماندهان را از نگرانی بیرون بیاورد گفت: «من خودم رفتم.» و سر و صورت زخمی‌اش این حرف را تائید می‌کرد. حکایت حاج غلام به اینجا ختم نشد و یک شاهکار دیگر هم رو کرد و آن این بود که گفت: «برای اینکه باور کنید من به دژ شلمچه رسیدم و از آن عبور کرده‌ام. مقداری از خاک دژ شلمچه را هم داخل یک نایلون با خودم آوردم.»


منبع: ایسنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا